2006-05-07

ختنه

ختنه To be or not to be!

یکی از معضلاتی که آدم در جوامع مهاجر ایرانی در اروپا باهاش مواجه میشه همین مسئله ختنه پسران ست. بارها دیدیم و شنیدیم که خانواده های ایرانی با وجودی که به اظهار خودشان کوچکترین باور مذهبی در وجودشان نیست و به قول خودشان نه خدا را باور دارند نه سایر پیامبران را، باز هم به محض متولد شدن فرزند ذکور به هر شکلی و در اولین فرصت راهی ایران می شوند تا این سنت دیرینه را به مرحله اجرا درآورند. حال سئوال اینست که شمائی که هم قرآن و هم تورات را مطالعه فرموده و به کناری پرت کرده اید چرا باید فرزندتان را در معرض این مسئله سنتی ،مذهبی قرار دهید؟
البته آنهائی که به توصیه پزشکان غیر مذهبی به این عمل مبادرت میورزند را جای هیچگونه گله ای نیست. ولی آنهائی که نمیتوانند این آخرین سنت مذهبی را از خانه شان بدر کنند را مورد خطاب قرارمیدهم.
به باور من؛ از آنجائی که ما در عرض این هزار و چهارصد سال مرتب زیر سرم مذهب زیسته ایم و کمتر هم اندیشه کرده و یا زیر سئوال برده ایم و مرتب تکرار اعمال و رفتار گذشتگان" فرهیخته" را داشته ایم لذا این اعتیاد چیزی نیست که ظرف مدت کوتاهی به سلامت فکر بیانجامد. هر چقدر هم که این حکومت اسلامی عامل رنسانسی در کشور باشد باز هم به زمان بیشتری نیاز هست تا نسل های آینده آخرین تتمه های سنت های مذهبی را از زندگی خود بدر کنند. و همین ختنه کردن نشانه ای است از اینکه این باورها تا چه عمقی در وجود ما ریشه دوانیده اند.
حال اگر بخواهیم از نظر پزشکی به این مسئله بپردازیم باز هم به سخنان ضد و نقیض فراوانی بر می خوریم. اگر از یک پزشک مسلمان سئوال کنیم وی این مسئله را امری بدیهی میداند و کلی هم فلسفه بافی که مثلا بهداشتی تر است، باعث خارش احتمالی نمیشود و چه و چه وچه.
پزشکان اروپائی هم معتقدند که در صورت عدم نیاز و بوجود آمدن شرایط خاص و حاد، نیازی به این عمل نیست چرا که طبیعت همیشه ثابت کرده است که بهتر از انسان عمل کرده و به همان شکلی که انسان بدنیا می آید به همان شکل هم می تواند زندگی کند و چیز زاعدی در بدن انسان نیست مگر اینکه ما فانکشن یا خاصیتش را کشف نکرده باشیم. بعنوان مثال موئی که در جاهای مختلف بدن میروید باعث میشود که هوا بهتر عبور کند و پوست نفس بکشد و محلی برای رشد قارچ و بیماریهای پوستی نگردد که بعلت عرق کردن خطر آن همیشه وجود دارد.
خاطرم می آید که دوستی که اهل زنجان بود میگفت که در قدیم ودر روستاهای آنجا نوزادان تازه بدنیا آمده را می آوردند و انگشت کوچک دستشان را به طرف داخل می شکستند که امکان زنده ماندن کودک را تضمین کنند. البته این مطلب را من جای دیگر نشنیده ام ولی هر دو انگشت کوچک خودش کج و منحرف به داخل بود ولی مادران و پدران زیادی را دیده ایم که در ایام تاسوعا و یا عاشورا پسر بچه های پنج یا شش ساله را میدهند قمه بر فرق بزنند که مثلا دنیا و آخرتشان را تضمین کنند. حال ختنه هم از این دست بلاهاست که والدین به فرزندانشان تحمیل میکنند.
همه امروز میدانیم که اکثر جمعیت کره زمین ختنه شده نیستند و در کمال رفاه و آسایش هم زندگی میکنند، ازدواج میکنند دارای فرزند می شوند و الی آخر. براساس تئوری پزشک مسلمان هم مرتب دستشان بعلت خارش و ناراحتیهای پوستی وسط پایشان نیست.
مورد دیگری که بایستی به آن اشاره کنم، تاًثیریست که عمل ختنه البته در بهترین نوع انجام آن یعنی اگر توسط پزشک حاذقی صورت گیرد و نه آن دلاکهای سنتی با تجهیزات غیر استریل و آن اینست که مقداری از پوسته انتهائی آن که مانند پوشش یا کاور برای حساس ترین قسمت آلت تناسلیت بریده میشود. حال تاثیرات منفی روانی روی کودک و درد و معضلات ثانویه بعد از عمل بماند به قضاوت خودتان ولی چیزی که قابل تامل است اینست که از بین رفتن این پوشش باعث میشود که حساس ترین قسمت آلت در اثر تماس با شلوار و شورت و غیره مقدار زیادی از حساسیت خودش را از دست بدهد ( مثل انگشتان دست که از درصد حساسیت کمتری برخوردارند) و در نتیجه هنگام سکس میزان لذت کمتری را متعاقب باشد. البته این خودش جای بحث دارد وختنه میتواند این حسن را داشته باشد که در اثر حساسیت کمتر باعث طولانی کردن عمل سکس گردد.
ولی در هر صورت به باور من نبایستی کودکان را در معرض این عمل قرار دهیم و بهترین حالت آن اینست که بگذاریم وقتی خودشان بزرگ شدند و تصمیم گیرنده شدند خودشان تصمیم بگیرند.
باز هم امیدوارم که این مقاله مختصر باعث نشود که بعضی پشیمان شده و بخواهند پدر و مادرشان را"سو" کنند. همین

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin |

2006-05-03

انرژی هسته ای

به انتظار چه هستید مردم ایران؟
زنان و مردان، آزادگان، سلحشوران
نوادگان ابومسلم خراسانی
تبار مزدک و بابک، نژاد ایرانی
نشان گرفته ز یعقوب لیث خصم افکن
خلیفه سوز و بلند آسمان و شیر اوژن
فقیه شهر اصلاح نمی شود هرگز
ز شیخ، کار به سامان نمی شود هرگز
نشسته اید که دشمن سپر بیندارد؟
که گرگ خصلت گرگی ز سر بیندازد؟
که نیش عقرب یکباره نیشکر گردد؟
که شیخ از راه تزویر و مکر برگردد؟
چه انتظار فرومرده ای، چه سودائی
هلا قیامی! شور و نشور و غوغائی
(پرویز پیروز)


این روزها همه جا صحبت از "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" . البته مطالب پیرامون این مسئله بسیار است، و کمتر کسی هم منکر حق ایران در داشتن این تکنولوژی ست ولی به باور من و حتی اگر به فرض محال هم بگوئیم که حکومت اسلامی دنبال دستیابی به بمب اتمی نیست باز هم تولید برق با استفاده از تکنولوژی هسته ای و تاسیسات قراضه و دست دوم روسی باز هم جای نگرانیهای زیادی باقی میگذارد. فاجعه چرنوبیل را نباید فراموش کنیم. فکرش را بکنید که یک انفجار احتمالی چه عواقب خطرناکی میتواند روی اکوسیستم منطقه خلیج فارس بگذارد. الآن سالهاست که کشورهای پیشرفته امثال سوئد نیروگاههای اتمی شان را یکی پس از دیگری غیر فعال میکنند. حال ایران در این بازار آشفته، اسرار بر استفاده از انرژی اتمی برای تامین برق کشور دارد (البته در ظاهر) مادامیکه ایران دومین منبع گاز جهان را داراست، کشوری ست که براحتی میتواند روی انرژی خورشیدی سرمایه گذاری کند. خلاصه شرایط خاص ایران و پنهان کاریهای بیست سال اخیرشان غرب را مطمئن ساخته است که حکومت بدنبال بمب اتمی است و لابد اولیش هم روی اسرائیل خواهند انداخت. خلاصه دوستان اغفال این حکومت مکار نشوید ! بهتر است بجای اورانیوم دمکراسی و آزادیهای فردی را در کشور غنی کنیم . بهتر است بگوئیم که آزادیهای اولیه انسانی و مطبوعات آزاد حق مسلم ماست نه انرژی هسته ای ! همین

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin |